- داود کلا (وو کَ)
نام موضعی به دودانگۀ هزارجریب مازندران. (سفرنامۀ رابینو ص 122 بخش انگلیسی)
معنی داود کلا - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(وو مَ لِ)
لغت نامه دهخدا
از امرای سلطان جلال الدین سیورغتمش قراختائی است در کرمان. رجوع به حواشی تاریخ وزیری چ باستانی پاریزی ص 163 شود
(دَ کَ)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان مشهد گنج افروز بخش مرکزی شهرستان بابل. واقع در 17هزارگزی جنوب بابل و سر راه فرعی بابل به بابل کنار، با 2280 تن سکنه. آب آن از رود خانه بابل و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
(کَ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بنافت بخش دودانگۀ شهرستان ساری. واقع در 15 هزارگزی جنوب باختری کهنه ده. کوهستانی، جنگلی معتدل. مرطوب. مالاریائی و دارای 730 تن سکنۀ مازندرانی و فارسی زبان. آب آن از چشمه سار. محصول آنجا برنج و غلات و عسل. شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان کرباس و شال بافی و راه آن مالرو است. برنج در دشت فریم زراعت مینمایند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
(کَ)
لغت نامه دهخدا
نام موضعی به بابل (بار فروش) مازندران. (مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی و ص 158 ترجمه فارسی آن)
از توابع دهستان بنافت ساری
از توابع دهستان بندرج ساری
از توابع دهستان بابل کنار بابل
از توابع دهستان گنج افروز بابل
از توابع لاله آباد بابل، از توابع جلال ازرک بیشه سرجنوبی
از توابع بیشه ی بابل
از توابع دهستان بندپی بابل که تلفظ فارسی آن احمد کلا است
از توابع دهستان اوزرود سفلا نور
از توابع دهستان میان رود
حرفی را برملا کردن و افشا کردن